«یک کشاورز جوان با 4 فرزند یا بیشتر»؛ این الگویی است که بنا بر یکی از تازهترین تحقیقات، مردانی که میخواهند به سن صدسالگی برسند، باید رعایت کنند.
به گزارش هلث دی نیوز، این تحقیق که براساس کارتهای مخصوص سربازگیری در جنگ جهانی اول انجام شده، پیشنهاد میکند که رعایت وزن متعادل در جوانی، کشاورزی و داشتن تعداد زیادی فرزند، همگی از عواملی هستند که سن مردان را از یک قرن میگذرانند.
بنا بر این تحقیق، یکی از این عوامل، بهطور خاص، غیرقابل پیشبینی بوده است. دستیار این تحقیق، لئونید گاوریلو میگوید: تعجب کردیم که داشتن بیش از 3 فرزند، باعث افزایش طول عمر میشود. براساس عقل سلیم و تحقیقاتی که گروههای دیگری قبلا انجام داده بودند، انتظار نتیجهای کاملا خلاف نتیجه فعلی را داشتیم.
لئونید گاوریلو که همراه همسرش، ناتالیا گاوریلو، سرپرستی این طرح را بهعهده داشتند، هر دو در مرکز دانشگاهی بررسی سن در شیکاگو فعالیت دارند. گاوریلو، یکی از سرپرستان تحقیق طول عمر، هفته گذشته در جلسه سالانه مجمع امراض کهنسالی آمریکا در سانفرانسیسکو یافتههای این طرح را ارائه کرد.
گروه گاوریلو، آمار ضروری و دیگر اطلاعات را مدتها جمعآوری کرده و دلایل طول عمر برخی از افراد را دنبال کردند و در همان مرحله به نتایج جالبی رسیدند: احتمال صدساله شدن کودکانی که از زنان زیر 25سال متولد شدهاند به نسبت کودکان متولد شده از زنان 25ساله یا بیشتر، دوبرابر است.
تحقیقات جدید در مورد مردان براساس گنجینه اطلاعات مربوط به مردان آمریکایی قرن20 به دست آمده که به تازگی از طریق اینترنت قابل دسترسی است؛ کارتهای ثبت شده از دوران سربازگیری جنگجهانی اول، از 1917 تا 1918.قانون تقریبا از تمام مردان بزرگسال 46ساله یا کمتر خواست تا کارتهای مخصوص سربازگیری را پر کنند؛ کارتهایی که در آنها از مشخصات فیزیکی و اجتماعیشان سؤال شده بود.
در این تحقیق، خانم و آقای گاوریلو با استفاده از اطلاعات امنیت اجتماعی، حدود 240مرد متولد در سال 1887 را شناسایی کردند که حداقل تا سن صدسالگی زندگی کرده بودند.
مطالعه 171 مورد از این تعداد که مشخصات فیزیکی و اجتماعی آنها تا سن سی سالگی از طریق کارتهای سربازگیری جنگ جهانی اول به دست آمده بود، تصویر کوتاهی از زندگی در آن زمان را در اختیار پژوهشگران قرار داد.
تیم شیکاگو این اطلاعات را با اطلاعات مربوط به کارتهای سربازگیری گروهی از مردان آمریکایی متولد شده در سال1887 که بهطور تصادفی انتخاب شده اما به سن صدسالگی نرسیده بودند، مقایسه کرد.
نتایج شگفتانگیزی به دست آمد. نخستین نتیجه، افزایش شانس دستیابی به سن صدسالگی و ارتباط مستقیم آن با افزایش تعداد فرزندان یک مرد تا سن سیسالگی بود.
این اطلاعات نشان داد که احتمال دستیابی به بیش از یک قرن زندگی برای یک مرد سیساله در سال1917 با یک تا 3فرزند در مقایسه با مردان بدون فرزند در همان سن، 61درصد بیشتر است.
البته براساس همین تحقیق، شانس زندگی یک مرد تا سنین بسیار بالا، با داشتن 4 فرزند یا بیشتر تا سن سیسالگی افزایش مییابد. آرنولد میتنیتسکی، یکی از محققان طول عمر و پروفسور در رشتههای پزشکی عمومی، ریاضیات و آمار دانشگاه دالهاوزی در هالیفاکس کانادا میگوید: نتیجه به دست آمده با تئوری متداولی که تحقیقات طول عمر نشان میداد، متفاوت است: براساس این تئوری، بین تعداد فرزندان و طول عمر والدین رابطه عکس برقرار است.گاوریلو اینطور میاندیشد که علت این امر، کمک فرزندان در زمان بزرگسالی و کهنسالی فرد است.
او میگوید: صاحب فرزندان متعددی شدن، نشاندهنده سلامت عمومی فرد و جذابیت در امر ازدواج است که میتواند منجر به ازدواج در سنین کمتر شود، در نتیجه فرد تا سن سیسالگی صاحب فرزندان بیشتری میشود.
به عقیده گاوریلو، ممکن است سلامت و تندرستی فرد که احتمال ازدواج و باروری را در وی افزایش میدهد، به افزایش طول عمر او نیز کمک کند.
یافته دیگر این بود که کشاورز بودن (همانطور که در کارتهای مخصوص سربازگیری ذکر شده) شانس سه برابر شدن طول عمر یک مرد را دو برابر میکند. البته همانطور که انتظار میرفت، چاقی- به آن اندازه که دانشمندان فرد را قویبنیه و نیرومند مینامند- احتمال کلی زندگی طولانی را از یک مرد سلب میکند.در واقع، احتمال زندگی صدساله در مردانی که هیکل لاغر یا معمولی دارند نسبت به مردان تنومند، دو برابر است.
اما بهطور شگفتانگیزی، برای داشتن زندگی صدساله، تفاوت چندانی بین لاغر و ضعیف بودن هیکل یک مرد با معمولی بودن هیکل او وجود ندارد که این موضوع با نتیجه مطالعات جانوران تقابل دارد؛ مطالعهای که نشان داده است رعایت رژیم غذایی کمکالری و در نتیجه لاغر بودن، طول عمر را افزایش میدهد.
خصوصیات دیگر نیز- شامل وضعیت تاهل و مهاجرت تا سن سیسالگی- تأثیر چندانی بر طول عمر نداشتند. در نهایت کشف شد که ارتباط مستقیمی بین بلند بودن قد با احتمال زندگی تا صدسالگی، البته بهعنوان یکی از عوامل حاشیهای، وجود دارد و دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد یافتههای مربوط به زنان بدون شک متفاوت خواهند بود. ضمن اینکه برای رسیدن به جواب این سؤال، نیاز به تحقیق و آمار مشابهی است.